شمارۀ117نشریۀ وقایع اتفاقیه

|اینک انتخاب |درباره‌ی زندگی‌کردن با دوراهی‌ها

راه‌نگاری
راه‌نگاری symbolic icon

داستان مسیر است! جستاری برآمده از تجربۀ زیسته یک ماهۀ سردبیر در قبال سوژۀ محوری و آنچه در هر شماره به وقوع پیوسته یا به هر دلیلی به سرانجام نرسیده است.

جایی در WebMD خواندم که زمان مثل رول دستمال توالت است؛ هرچه به انتهایش نزدیک می‌شوی، سریع‌تر غلت می‌خورد و باز می‌شود. اینجا همه‌چیز برمی‌گردد به نوع درک ما از زمان؛ توان ذهنی ما در دریافت و پردازش اطلاعات تصویری که با بالارفتن سن‌مان کمتر می‌شود و با دریافت تصاویر ذهنی کمتر، گذر رمان برای‌مان سریع‌تر می‌شود. من عادت دارم هرچیزی که می‌خوانم و می‌شنوم و می‌بینم را...

Snowflake

زیست‌نگاری
زیست‌نگاری symbolic icon

مفاهیم یا آن‌چنان‌اند که هستند یا آن‌چنان‌اند که ما می‌فهمیم و معنای‌شان می‌کنیم. زیست‌نگاری روایت تجربۀ زیستۀ هر نویسنده است در پیوستگی با مفاهیم محوری هر شماره و چرخیدن در ابعاد مختلف آن مفهوم و توصیف به‌هم‌پیوسته و هدفمندکرده‌ها، دیده‌ها، شنیده‌ها و چشیده‌هایش.

swipe_right icon

در همان لحظاتی که ترسم را می‌دویدم، لبخند رضایت از لبانم کنار نمی‌رفت. دستانم از سرمای هوا قرمز شده بود. موهایم از زیر مقنعه خیس باران بودند. زیرچشمی به ده‌ها پیام و تماس بی‌پاسخی که داشتم نگاه کردم. یک لحظه به انتخابم شک کردم؛ واقعا این ترس و اضطراب، این شرایطی که خودم انتخابش کرده بودم، ارزشش را داشت؟ می‌توانستم بعد از کلاس ساعت چهار که هوا تقریبا تاریک شده بود،...

swipe_left iconswipe_right icon

من انتخاب نکردم؛ یعنی تو انتخاب من نیستی. راستش صرفا چون می‌‌توانم کنارت باشم تا احساس تنهایی نکنم، اینجا نشسته‌ام. شاید شنیدن این حرف برای تو راحت نباشد اما چه بهتر که زودتر این را بدانی. من سردرگمم، آن‌قدر که حس می‌کنم باید بروم در روزنامه‌ها آگهی بدهم که من گمشده‌ام، پیدایم کنید. حقیقتش را بخواهی، چیز زیادی از خودم نمی‌دانم؛ چیزی از گذشته و حال و آینده. شفاف نیست...

swipe_left iconswipe_right icon

در شهر ما لااقل تا آن زمان که هفت-هشت سالم بود هیچ دختری که اسمش رعنا باشد نبود. عمه بزرگه و حتی ننه‌جان هم هیچ‌کس را نمی‌شناختند که اسمش رعنا باشد. ننه‌جان می‌گفت جوان که بوده دختری هم‌سن و سالش در روستایی که حالا دیگر شهر شده، بوده که اسمش رعنا بوده، دخترکی که کم‌کم دیوانه شده و تا آخر عمرش هم همان‌طور دیوانه مانده و با گدایی گذران زندگی می‌کرده. عمه بزرگه و مامان...

swipe_left icon

ما آدم‌ها به‌خاطر همین که می‌توانیم مختار باشیم و انتخاب کنیم، خیلی چیزها را از دست داده‌ایم. هامون مسئول طویله‌ی پیست اسب‌دوانی بود. اگر چندمرتبه به پیست رفت‌و‌آمد می‌کردید قطعا مردی بلندقامت با سبیل‌های زمختی را می‌دیدید که دارد توی سر پسرکی ریزهیکل می‌زند. آن مرد هامون نبود. هامون همان پسرک توداری بود که به‌خاطر حواس‌پرتی‌اش تو سری می‌خورد. بعد‌از‌ظهر...

SnowflakeSnowflake

حرف‌نگاری
حرف‌نگاری symbolic icon

همۀ آدم‌ها قصه‌های خودشان را دارند. قصه‌ها و تجربیاتی برآمده از آنچه که دیده‌اند و آنگونه که درک کرده‌اند. حرف‌نگاری شراکت است در تصاویر و ادراکات آدم‌هایی که در جایی خاص از زندگی ایستاده‌اند که ارتباط روشنی با موضوع اصلی دارد.

همان‌طور که می‌دانیم، اعتبار حرف‌نگاری به تجربیات و گفته‎های متفاوت آدم‌هاست. آدم‌هایی که هرکدام، راه و شیوه‌ای یگانه‌ برای زیستن دارند و از زاویه‌ی‌ دید خودشان به موضوع نگاه می‌کنند. در این شماره اما انتخاب کرده‌ایم که حرف‌نگاری، بازتابی از واگویه‎های ذهنی نویسنده باشد، چیزی شبیه به یادداشتی شخصی درباره‌ی موضوع. و در پایان، به رسم دیگر شماره‎ها باید بگوییم آن‎چه در...

SnowflakeSnowflakeSnowflake

دیگرنگاری
دیگرنگاری symbolic icon

تجربیات دیگران، به‌خصوص که در فضا و زمان دیگری روزگار بگذرانند؛ همواره بسیار متفاوت و شایان است. دیگرنگاری، برگردان فارسی تجربیاتی‌ست که در موضوع اصلی بیان شده اما به زبانی دیگر و قابل لمس کردن زاویه‌ای دیریاب از موضوع اصلی برای مخاطب.

کم پیش نمی‌آید که مراجعینم از خودشان بپرسند آیا با شخص اشتباهی ازدواج کرده‌اند یا نه؟ حقیقت دردناکی است؛ خودم هم در سال‌های ابتدایی زندگی با همسرم درگیر آن بودم. در طول آن سال‌ها، من و همسرم به دام چرخه‌ی بی‌پایان جروبحث افتاده بودیم. ویژگی‌هایی که اکنون، پس از گذشت بیش از ۳۰ سال، در همسرم تحسین می‌کنم و به آن‌ها نیاز دارم؛ در آن اوایل اصلا به چشمم نمی‌آمدند. آن‌ها...

SnowflakeSnowflakeSnowflakeSnowflake

نورنگاری
نورنگاری symbolic icon

تاریکی فقدان نور است!. نور معنا می‌دهد به اشکال بی‌منظور و بی‌معنی گم‌شده در ازدحام‌ها تصاویر و اشکال پیرامونی ما. نورنگاری، روایتی‌ست از تاباندن نور و منظور به قاب‌هایی برگزیده از سوژه هر شماره و گزارشی مبتنی‌بر تصویر از تجربه یا فقدانی مرتبط با موضوع محوری.

شاید بتوان گفت یکی از سخت‌ترین مراحل عکاسی برای یک عکاس «انتخاب» موضوع، هدف، سوژه و بافت مکانی و زمانی عکس است. زمانی‌که تکه‌ای از واقعیت در قالب کوچک چهارضلعی دریچه‌ی دوربین می‌ریزد و شکل آن را به خود می‌گیرد، مجموعه‌ای از انتخاب‌های منظم و نامنظم عکاس را در رسیدن به آن مقصود یاری داده است که احتمالا تا همیشه مثل رازی بین عکاس و دوربین‌اش مگو باقی خواهد ماند. در...

SnowflakeSnowflakeSnowflakeSnowflakeSnowflake

روزنگاری
روزنگاری symbolic icon

گشتن در بین روزآمدهای مربوط و نامربوط به محور موضوعی‌ست؛ برگزیدن نکته‌ای دارای محل تأمل و تشریح تأثیرات آن بر مسیر زندگی و جهان‌بینی ما. روزنگاری، حیات خلوت موضوعاتی‌ست که نه می‌توان نادیده گرفت؛ نه در قالب موضوع اصلی می‌گنجد.

صحنه‌ی اول: این یک داستان سورئال است. روز اول است؛ صفر آفرینش. ما هیچیم. یک «هیچ» که قرار است «هست» شویم. این‌بار اما یک پرسش‌نامه مقابل ماست؛ با یک پرسش کوتاه و شفاف: «آیا می‌خواهید از هیچ به درآیید و هست شوید؟» گزینه‌ی اول: بله. گزینه دوم: خیر. آیا بودن و هست‌شدن را انتخاب می‌کنیم؟ اساساً چنین چیزی ممکن است؟ وقتی ما هیچیم و از بودن هم هیچ‌چیز نمی‌دانیم، آیا منطقی...

SnowflakeSnowflakeSnowflakeSnowflakeSnowflakeSnowflake