شمارۀ109نشریۀ وقایع اتفاقیه

|چه شد که نامه نوشتیم؟ |درباره‌ی گذشته و حال و آینده‌ی پاکتِ کلمات

راه‌نگاری
راه‌نگاری symbolic icon

داستان مسیر است! جستاری برآمده از تجربۀ زیسته یک ماهۀ سردبیر در قبال سوژۀ محوری و آنچه در هر شماره به وقوع پیوسته یا به هر دلیلی به سرانجام نرسیده است.

سال‌های نوجوانی من شیفته‌ی دانلود کردن بودم. سه‌چهار سالی می‌شد که کامپیوتر داشتیم و حالا دیگر دوران ولگردی‌های فیس‌بوکی و پروژه‌های تحقیقاتی مدرسه درباره‌ی تأثیر گرما بر حل شدن مواد در آب، رمز و راز کوچ پرستوها یا عصیان حضرت موسی در برابر فرعون، سر آمده بود. انگار معلم‌ها هم به حضور کامپیوترها در خانه‌ها عادت کرده بودند و کمتر ما را با تکلیف‌های پژوهشی کم‌اهمیت...

Snowflake

زیست‌نگاری
زیست‌نگاری symbolic icon

مفاهیم یا آن‌چنان‌اند که هستند یا آن‌چنان‌اند که ما می‌فهمیم و معنای‌شان می‌کنیم. زیست‌نگاری روایت تجربۀ زیستۀ هر نویسنده است در پیوستگی با مفاهیم محوری هر شماره و چرخیدن در ابعاد مختلف آن مفهوم و توصیف به‌هم‌پیوسته و هدفمندکرده‌ها، دیده‌ها، شنیده‌ها و چشیده‌هایش.

swipe_right icon

خیلی‌وقت‌ها پیش آمده است که بخواهم چیزی بنویسم و اول به این فکر کنم که سراغ چه فُرمی بروم و در واقع چه‌طور آن را بنویسم و پیش ببرم و به نتیجه‌ی خاصی نرسم؛ این‌بار هم که موضوع مد نظرم چیزی بود که بین چندتا حوزه‌ی مختلف تاب می‌خورد و من به هر طرف که نزدیک می‌شدم در نهایت چیزهایی که می‌خواستم بگویم به طرف دیگر رفته بود و از دسترس کلمات و جملاتم دور می‌شد؛ دقیقاً همین حس...

swipe_left iconswipe_right icon

قلمی که همواره با دقت و ملاحظه بر روی کاغذ چرخیده، اکنون دیگر بی‌پروا است. دیگر خود را پنهان نمی‌کند. پرتره‌ای ترسیم می‌کند از خود حقیقی نویسنده، که جز اهل سرّ او کسی از آن خبردار نیست. «همیشه برای خودم نامه می‌نویسم. نامه‌هایی برای خودم در آینده‌. زیرا تصور می‌کنم درک خودم، زمانی که هنوز اینجایم آسان نیست. باید کمی دور شوم، از خودم جلوتر بروم، سپس خود را نگاه...

swipe_left iconswipe_right icon

باقی‌مانده‌ام را از پس یک روز پرتلاطم از هیاهوی خیابان‌ها به خانه رهاندم. دست‌هایم از یک دسته‌‌ی اقاقیا که سر راه چیده بودم نمناک و عطرآگین شده‌ است. باقی‌مانده‌ام را روی تخت می‌کشم. از پنجره به آبیِ آسمان‌ خیره می‌شوم، سفر به‌سلامتی برای پرندگان مهاجر می‌فرستم که گویی دور سر من به تناوب در گردش بودند. به باقی‌مانده‌ام فکر می‌کنم که ذهنِ کلاسیک‌اش خواست در صندوق...

swipe_left icon

«دیده‌ای بعضی چیزها برایت مهم و مقدس‌اند؟ با آن‌هایی که بیش‌تر از یک وجود فیزیکی برخورد می‌کنی و در هر عکسی، در هر فیلمی و در هرجایی آن‌ها را ببینی به وجد می‌آیی. مثلاً کتاب‌ها، کتاب‌ها، کتاب‌ها! کتاب‌خانه‌های عمومی، کتاب‌فروشی‌های سراسر شهر، کافه‌کتاب‌های دنج، نمایشگاه‌های کتاب، پاتوق‌های آنلاین و حضوریِ خوره‌های کتاب، آن دوستی که با او درباره‌ی کتاب‌ها حرف می‌زنی و...

SnowflakeSnowflake

حرف‌نگاری
حرف‌نگاری symbolic icon

همۀ آدم‌ها قصه‌های خودشان را دارند. قصه‌ها و تجربیاتی برآمده از آنچه که دیده‌اند و آنگونه که درک کرده‌اند. حرف‌نگاری شراکت است در تصاویر و ادراکات آدم‌هایی که در جایی خاص از زندگی ایستاده‌اند که ارتباط روشنی با موضوع اصلی دارد.

swipe_right icon

نامه‌ها از دنیای محرمانه‌ی آدم‌ها می‌آیند؛ دنیایی که پنهان است و فقط گاهی و در مقابل عده‌ی اندکی برملا می‌شود. نامه‌ها از آن روی آدم می‌گویند که فقط دل‌مان می‌خواهد به دوستی یا آشنایی خاص نشانش بدهیم، کلمه‌هایی که می‌گویند اگرچه دیگران نمی‌بینند و اگر ببینند هم اهمیتی نمی‌دهند، اما تو ببین که من این‌گونه احساس می‌کنم و این‌‌ها را تجربه می‌کنم. شاید همین ذاتِ شخصی و...

swipe_left icon

از کلیشه‌ی «نامه در زمره‌ی قدیمی‌ترین ابزار برقراری ارتباط است» بگذریم؛ نامه زیباست، گویاست؛ و نامه‌نگاری -به خودی خود- جذاب است. برای آن‌ها، از جمله خود من و شمایی که دفتر و قلم‌مان از دوستان صمیمی و حتی از خودمان به خودمان نزدیک‌ترند، نامه دیگر فقط یک ابزار ارتباطی صرف تلقی نمی‌شود. نامه می‌شود حرف دل ما، به خودمان یا به دیگران، یا صرفا مقابله‌ای با هجوم افکارِ...

SnowflakeSnowflakeSnowflake

دیگرنگاری
دیگرنگاری symbolic icon

تجربیات دیگران، به‌خصوص که در فضا و زمان دیگری روزگار بگذرانند؛ همواره بسیار متفاوت و شایان است. دیگرنگاری، برگردان فارسی تجربیاتی‌ست که در موضوع اصلی بیان شده اما به زبانی دیگر و قابل لمس کردن زاویه‌ای دیریاب از موضوع اصلی برای مخاطب.

swipe_right icon

ویرجینیا استفن چند ساعت بعد از این‌که شاهد درگذشت برادر بیست‌و‌شش‌‌ساله‌اش بود، نامه‌ای به یکی از عزیزترین دوستانش نوشت. در این نامه، به تاریخ 20 نوامبر 1906، حتی کلمه‌ای راجع‌به مرگ برادرش ننوشت؛ به نام او هم اشاره‌ای نکرد. ویرجینیا آن زمان بیست‌وچهارسالش بود؛ یعنی شش‌سال با ازدواج و تغییر نامش به ویرجینیا وولف، و 9 سال با انتشار اولین رمانش فاصله داشت. او و خواهر و...

swipe_left icon

در عصری که اشتراک‌گذاریِ بیش‌ازحد اطلاعات شخصی امری‌ست رایج، مطالعه‌ی مکاتبات افراد هم‌چنان بهترین زاویه را ا‌ز چگونه به‌وجود آمدنِ بُعد ادبی‌شان نمایان می‌کند. الیزابت هاردویک، رمان‌نویس و منتقد آمریکایی، در مقاله‌ای که در سال 1953 انتشار یافت درباره‌ی نامه‌نگاری ادبی می‌نویسد «اول از همه‌چیز، نامه‌ها ابزاری مفید برای بیان خودِ ایده‌آل هستند؛ و برای این منظور،...

SnowflakeSnowflakeSnowflakeSnowflake

روزنگاری
روزنگاری symbolic icon

گشتن در بین روزآمدهای مربوط و نامربوط به محور موضوعی‌ست؛ برگزیدن نکته‌ای دارای محل تأمل و تشریح تأثیرات آن بر مسیر زندگی و جهان‌بینی ما. روزنگاری، حیات خلوت موضوعاتی‌ست که نه می‌توان نادیده گرفت؛ نه در قالب موضوع اصلی می‌گنجد.

swipe_right icon

نوشتن نامه برای من کار سختی نیست. اگر در اتاقم باشم، پنجره را نیمه‌باز می‌گذارم، در گودی‌ صندلی‌‌ام فرو می‌روم و تنها چیزی که مزاحم نوشتنم می‌شود، ترکیب صدای تلویزیون، حرف‌های خانوادگی و ظرف‌شستنِ مادرم است. گاهی هم با غلیان احساساتم در لحظه، مجبور می‌شوم نامه‌‌ام را در ازدحام مترو، روی نیمکتِ یک پارک یا حتی وسط شیرینی‌فروشی‌ای بنویسم که پدرم دارد از آن‎جا،...

swipe_left iconswipe_right icon

فرقی نمی‌کند مخاطب نامه چه کسی باشد. به‌هرحال هر آدمی در زندگی‌اش کسی را دارد که دلش برایش تنگ شود و نامه‌نگاری مرهم موقتی‌ست برای این درد دوری. از خود نوشتن کار ساده‌ای نیست، همان‌طور که اعتراف‌کردن؛ هردو به آدم حس عریانی می‌دهند. انگار با هر جمله و هر واژه، با هر بیان احساس، قدم‌به‌قدم به عریانی محض نزدیک می‌شوی. اما این خودنگاری، نوعی اعتیاد است. گویی از این...

swipe_left iconswipe_right icon

روبر لاشُنه‌ نزدیک‌ترین همراه اوقات کودکی و نوجوانیِ فرنسوا بود و البته بعدتر هم همان رنه‌بیژیِ «چهارصد ضربه» شد تا به فرنسوا در گرفتن جایزه‌ی بهترین کارگردانی کمک کند. ژیل ژاکوب نوشته بود: «عمده شهرتِ فرانسوآ تروفو به فیلم‌هایش برمی‌گردد. فیلم‌هایی که به کلاسیک‌های سینما مشهور شده‌اند. سینمادوستان خوب می‌دانند هر نوشته تروفو چه ارزشی دارد. امّا نامه‌هایش را که...

swipe_left icon

ساعت 2 صبح بامداد سرخوش بهاری، طبق معمول، زمانی‌که بایستی خوابیده باشم را بیدار سپری می‌کنم. این گریز از نشانگان تمدنی و عرفی-علمی جدید همواره برایم جذاب بوده و هست که می‌گویند تو بایستی کِی و کجا خواب یا بیدار باشی. برایت تصمیم می‌گیرند که چگونه بایستی سالم و دور از مصائب آسیب‌زا زیست کنی؛ من اما در هرحال به گریز خود ادامه می‌دهم. در این ساعت از روزی نو و...

SnowflakeSnowflakeSnowflakeSnowflakeSnowflake