بنر عنوان نشریه وقایع اتفاقیه
عضویت

توقف در مسیر زیسته‌ها و نزیسته‌ها

وقایع‌نگار شوید

telegram logoinstagram logoemail logo
image عبور از سنگلاخ

عبور از سنگلاخ

Crossing The Rocky Grounds

درباره‌ی زیستن در روزگار سخت

On Living Through Tough Times

شمارۀ 125

تیر ۱۴۰۴

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | مهدی عارفیان، سپیده نفیسی، مهدی داورپناه، یگانه آزاد، احمدرضا خدادای، یلدا غیور، فاطمه حسینی، نرگس نجفی مقدم، علی اسدیان، علی فدوی اسلام، سعیده ملک‌زاده، محسن عوضوردی، عارف قندی‌پور، احسان عزیزی، زهرا عطارپور، صبا علی‌محمدی، هنگامه الهی‌فرد، علیرضا قلی‌زاده.

کتاب هر انسانی را که ورق بزنید، صفحه‌های سیاه و خط‌خطی شده‌ای را خواهید دید که باقی‌مانده‌ی خاموش فریادهای جگرسوز آن‌هاست. بشریت نفرین شده است تا در مسیر زندگی‌اش روزی به برهوتی سوزان قدم گذارد و تاب‌آوری و شخصیتش را بیازماید. آنانی که بخت‌یارشان است، روزهای انگشت‌شماری را در این صحرا می‌گذرانند و جان سالم از آن به‌در می‌برند. بخت‌برگشته‌ها اما تمام عمرشان را زیر آن آفتاب سوزان می‌گذرانند و از زندگی چیزی جز رنج نمی‌بینند. بخت دست دوستی به سمت‌مان دراز کند یا نه، همه محکوم به تجربه‌ی شکلی از این جهنم هستیم. تنها کاری که در دست ماست این است که با غرور و سربرافروخته روزهای سخت‌مان را بگذرانیم. روایت‌های شماره‌ی ۱۲۵ وقایع اتفاقیه، داستان عبور از سنگلاخ‌های اجنتاب‌ناپذیر زندگی توسط انسان‌هایی‌ست که تاب‌آوری و مبارزه را برگزیده‌اند.

telegram logoinstagram logoemail logo
image تعقیب دنباله‌دار

تعقیب دنباله‌دار

A Never-Ending Chase

درباره‌ی ترس از جاماندن

On Fear of Missing Out

شمارۀ 124

اردیبهشت ۱۴۰۴

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | مهدی عارفیان، رویا یداللهی، مرضیه حقی، نگار موقرمقدم، علی فدوی اسلام، الهام یوسفی، محسن اکبری، مهدی داورپناه، یگانه آزاد، سپیده نفیسی، سپهر قنبری، فائزه صاحب، یگانه لعل جنگی، فاطمه آذری، امیرحسین بهاردوست، الیاس بهرامی، مژده مقیسه، سعیده ملک‌زاده، نرگس نجفی مقدم، ساجده ملک‌زاده.

ترس از جاماندن میراث تاریک نیاکانمان است. زخمی پنهان‌شده در عمیق‌ترین دالان‌های ذهن‌مان که با هر لرزشی تیر می‌کشد و خونریزی می‌کند. جاماندن قصه‌ی همیشگی انسان است؛ داستان تنهایی‌ها و نرسیدن‌ها و از‌دست‌دادن‌ها. انسانِ اجتماعی همواره نگران فاصله‌ای است که با همراهانش دارد؛ فاصله‌ای که اغلب فقط در ذهن وجود دارد اما می‌تواند زندگی را به مسابقه‌ای بی‌پایان تبدیل کند. مسابقه‌ای که جوانی را می‌بلعد و پاداشی در پی ندارد. تعقیب دنباله‌دار روایت همین دویدن بی‌پایان است. شماره‌ی ۱۲۴ وقایع اتفاقیه می‌پردازد به زخم قدیمی انسان؛ ترس از جاماندن.

telegram logoinstagram logoemail logo
image نوازش‌های بی‌رحمانه

نوازش‌های بی‌رحمانه

Cruel Caresses

درباره‌ی خباثت

On Wickedness

شمارۀ 123

اسفند ۱۴۰۳

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | مریم مصدقیان، مرضیه حقی، یلدا غیور، بردیا محبی صمیمی، مهدی عارفیان، مهدی نعیمیان راد، قاسم فتحی، مژده مقیسه، علی فدوی اسلام.

از ابتدای تاریخ، خباثت همچو سایه‌ای همراه بشر بوده است. سایه‌ای که چه در روشنای روز و چه در تاریکی شب، فرصتش را می‌یابد و پدیدار می‌شود تا با سرمای حضورش آدمی و دنیایش را مات‌ومبهوت کند. گاهی سر از وادی شیطنت درمی‌آورد تا با لبه قابل تحملش ختم به آسی کردن یک یا چند تن از نزدیکان شود و گاهی شمشیری می‌شود که تا همیشه در تن رنجور تاریخ باقی می‌ماند. شماره‌ی ۱۲۳ وقایع اتفاقیه داستان رخ‌نمایی‌های خباثتی‌ست که از ملزومات همیشگی دنیا است.

telegram logoinstagram logoemail logo
image کاوش در جغرافیای علم

کاوش در جغرافیای علم

Exploring the Geography of Science

ویژه‌نامه علمی-تخصصی

Special Scientific Issue

شمارۀ ۱۲۲

آذر ۱۴۰۳

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | عارف قندی‌پور، یکتا کارگر، مهناز فلاح، رمیصا علیخوردی، علیرضا یزدیانی، انیسه عبدالرزاقی، آزاده صفاریزدی، سجاد قربانی دیسفانی، علی خسروآبادی، هدیه سادات میرمرتضوی، یاسمن الله‌دادی، بردیا محبی صمیمی، نیلوفر قاآنی، محسن عوضوردی، محمدامین پوراحمدی، مهدی عارفیان.

اگر گفته‌ی امرسون را بپذیریم که دانش تنها زمانی ارزش دارد که انتقال پیدا کند، دانشجو و دانشگاه امروزی با بیش‌ازحد تخصصی‌کردن زبان خود، مسیری ضدارزش را پیموده است. ویژه‌نامه‌ی علمی‌تخصصی وقایع اتفاقیه با هدف گسترش دانش باز و ژورنالیسم علمی روایت‌گری علم به زبان نه‌چندان پیچیده را برگزیده است. شماره‌ی ۱۲۲ وقایع اتفاقیه فراخوانی‌ست برای ساده سخن‌گفتن از یافته‌ها، برای شنیدنی‌تر شدن علم.

telegram logoinstagram logoemail logo
image در نوبت بعدی

در نوبت بعدی

For Next Time

درباره‌ی فرصت دوباره

On Second Chances

شمارۀ 121

مهر ۱۴۰۳

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | ترانه علی‌نیا، عذرا غنی، محسن عوضوردی، فاطمه حسینی، مهدی عارفیان، هنگامه الهی‌فرد، سعیده ملک‌زاده، عارف قندی‌پور، الیاس بهرامی.

گاهــی زندگــی بی‌آنکــه قولــی داده باشــد، فرصتــی دوبــاره پیــش پای‌مــان می‌گــذارد؛ بــرای گفتــن حرفــی کــه نگفتیـم و راهـی کـه نرفتیـم و ماندنـی کـه جرأتـش را نداشـتیم. فرصت‌هـای دوبـاره همیشـه با صـدای بلند، در هیاهـوی بخشـایش‌های نمایشـی یـا بازگشـت‌های پرطمطـراق نمی‌آینـد. فرصـت دوبـاره آرام، در لابـه‌لای یـک پشـیمانیِ رسـوب‌کرده، گاهـی در سـکوت یـک نـگاه و گاهـی در سـکوت سـنگین یـک دلتنگـی خـودش را نشـان می‌دهـد. ایـن شـماره از وقایـع اتفاقیـه، سـفری اسـت بـه درون آن لحظه‌هـای نادیدنـی؛ جایـی کـه فرصـت دوبـاره نـه فقـط امـکان تکـرار، کـه مجـال دگرگون‌شـدن اسـت. در روایت‌هـای ایـن شـماره، زندگـی بـار دیگـر بـه مـا یـادآوری می‌کنـد کـه هیـچ پایانـی همیشـه پایـان نیسـت و بازسـازی، ترمیـم و تغییـر، گاهـی درسـت در دل شکسـت و ازدسـت‌دادن روی می‌دهنـد. اگـر جایـی از زندگی‌تـان ایسـتاده‌اید و دل‌تان خواسـته برگردیـد، از نـو بسـازید، یـا فقـط کمـی بیشـتر بمانیـد، صفحـات ایـن شـماره از وقایـع اتفاقیـه را ورق بزنیـد. آخرین قایق‌هایی است که عزم سفر دارند آیا جایی هست؟ که من از پرسه‌زدن در ایستگاه‌های جنون خسته‌ام و به جایی نرسیدم چشمانت آخرین فرصت‌های از دست رفته‌اند. (نزار قبانی)

telegram logoinstagram logoemail logo
image لنگرانداختن در آب‌های ناشناخته

لنگرانداختن در آب‌های ناشناخته

Anchoring In Uncharted Waters

درباره‌ی تعلق

On Belonging

شمارۀ 120

مرداد ۱۴۰۳

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | هنگامه الهی‌فرد، سعیده ملک‌زاده، علی‌اصغر غلام‌پور، ترانه علی‌نیا، عارف قندی‌پور، مهدی عارفیان، الیاس بهرامی، محمدرضا هاشمی، ایلیا غلامی صومعه‌بزرگ، نگار موقرمقدم.

آدمـی همـواره در زندگـی بـه چیزهایـی علقـه دارد؛ بـه وطنـش، خانـواده‌اش، خانـه‌اش. کار آن‌جایـی سـخت می‌شـود کـه مـا فقـط گمـان می‌کنیـم کـه بـه جایـی تعلـق داریـم، چـون از معلق‌بـودن می‌هراسـیم یـا فکـر می‌کنیـم اگـر بـه جایـی دیگـر، وطنـی دیگر یـا آدمـی دیگر متعلق شـویم از مـکان و شـخصیت‌های اولیـه طرد می‌شـویم. گاهـی‌وقت‌هـا بـه جایـی یا کسـی خـود را می‌آویزیم تـا از تنهایی‌مان بکاهیم و بیشـتر مـورد توجه و تحسـین دیگران باشـیم. گاهی ممکن اسـت این وابسـتگی و دلبسـتگی به چیزی یا کسـی پابندمان شود؛ به‌طوری که نتوانیم قدم جلو بگذاریم و یا دل‌مان را به شـخص اشـتباهی گره بزنیم و بعدها پشـیمان شـویم. تعلق‌داشــتن و علاقه‌مندبــودن بــه آدم‌هــا، مکان‌هــا و چیزهــای دیگــر از آن احساســات درونــیِ عمیــق اسـت کـه از کنـارش بـه راحتـی نمی‌تـوان گـذر کـرد؛ شـماره ۱۲۰ نشـریه‌ی وقایـع اتفاقیـه از وجـوه مختلـف بـه روایـت و تعمـق در همیـن احسـاس مهـم می‌پـردازد؛ بـه مفهـوم «لنگرانداختـن در آب‌هـای ناشـناخته». و اگر تو تصمیم بگیری مرا در ساحل قلبی که ریشه‌هایم در آن است، رها کنی، به خاطر داشته باش در آن روز و در آن ساعت دست به کار می‌شوم و ریشه‌هایم را به جستجوی سرزمین دیگری می‌برم. اما اگر تو با آن شیرینی خاصَت روزی احساس کردی به من تعلق داری، ای محبوبم! آن آتش همچنان در من شعله‌ور است. - پابلو نرودا

telegram logoinstagram logoemail logo
image در آغوش عدم

در آغوش عدم

Embraced By The Void

درباره‌ی نیستی

On Nothingness

شمارۀ 119

خرداد ۱۴۰۳

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | هنگامه الهی‌فرد، نیلوفر قاآنی، سعیده ملک‌زاده، مهدی عارفیان، نگار آخوندزاده، یلدا غیور، شکیبا صاحب، سیما رشیدی، نرگس نجفی مقدم، ساجده ملک‌زاده، احمدرضا خدادای، علی فدوی اسلام.

سـایه‌ی عـدم همـواره در ژرفـای اندیشـه بشـر وجـود داشـته اسـت؛ واژه‌ای کـه مـرز باریـک میـان هسـتی و نیسـتی را ترسـیم می‌کنـد و پرسـش‌های بنیادینـی را دربـاره ماهیـت وجـود، هویـت و سرنوشـت انسـان بـر زبـان مـی‌آورد. مـرگ، آن پایـان قطعـی اسـت کـه بـر هـر آغـاز خـط بطلانـی می‌کشـد. عـدم، آن مفهـوم انتزاعـی اسـت کـه بـه نبـود هـر چیـزی اشـاره دارد. نبـودن، بـه عنـوان حالتـی تهـی و خالـی از هرگونـه وجـود، نیـز بـا مفهـوم نیسـتی گـره خـورده اسـت. ایـن مفاهیـم، اگرچـه ترسـناک و مبهم‌انـد، امـا در عین حال، انسـان را به‌سـوی زندگی، آفرینـش و جسـتجوی معنایـی عمیق‌تـر فـرا می‌خواننـد. شـماره صدونوزدهم وقایـع اتفاقیه دربــاره‌ی همیــن مرزهاســت؛ مجموعــه تلاش‌هایــی بــرای زندگی‌کــردن «در آغــوش عــدم». پیش‌ترها، روشنایی را خوب می‌شناختم بهتر از این دم، که می‌دیدمش این مرگ است که مرا در بر گرفته اما دانستنش بی‌تابم نمی‌کند. - امیلی دیکنسون

telegram logoinstagram logoemail logo
image افسون گل سرخ

افسون گل سرخ

The Enchantment of The Rose

درباره‌ی زیبایی

On Beauty

شمارۀ 118

فروردین ۱۴۰۳

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | هنگامه الهی‌فرد، نیلوفر قاآنی، عارف قندی‌پور، نگار موقرمقدم، علی فدوی اسلام، یلدا غیور، مهدی عارفیان، سعیده ملک‌زاده، متین خامسی تهرانی، امیرحسین ظهوریان وطن، مریم مقدم.

چیـزی کـه ارسـطو آن را قابـل اندازه‌گیری می‌دانسـت و مصداقـش را در نظم و تقـارن می‌دیـد، و اسـکار وایلـد در نبوغ و جـان کیتس در حقیقـت به دنبالش بــود، همــان چیــزی اســت کــه معیارهایــش قرن‌به‌قــرن و دهه‌به‌دهــه و روزبـه‌روز در حــال تغییـر اســت. زیبایـی بــا معنـا و فهــمِ ماهیت‌هــا ارتبــاط دارد و تـلاش بـرای درک آن، تـاش بـرای روشـن‌کردن راه‌هایـی اسـت کـه هنـر و زیبایـی بـر ادراک، احساسـات و تعامـلِ فکـریِ مـا بـا جهـان تأثیـر میٰ‌گـذارد. شـماره ۱۱۸ وقایـع اتفاقیـه قدمـی اسـت بـرای ارائـه‌ی تفسـیرهایی شـخصی از ایـن مفهـوم کمابیـش فسـلفی؛ تلاشـی بـرای ملاقـات بـا «افسـون گل سـرخ». به خود یاد دادم که عاقل باشم و ساده زندگی کنم وقتی برگ‌های گیاه روییده در مسیل رود خش‌خش می‌کنند و میوه‌های زرد و سرخ سماق کوهی بر زمین می‌افتند در باب ویرانی زندگی، زوال و زیبایی شعرهای شاد بگویم. - آنا آخماتووا

telegram logoinstagram logoemail logo
image اینک انتخاب

اینک انتخاب

Now, Choose!

درباره‌ی زندگی‌کردن با دوراهی‌ها

On Living With Dilemmas

شمارۀ 117

بهمن ۱۴۰۲

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | هنگامه الهی‌فرد، سعیده ملک‌زاده، شاهد بنی‌اسدی، امیرحسین حسن‌پور، الناز عباسیان، مهدی عارفیان، محمدسجاد کاشانی، الهام یوسفی، حانیه عامل.

دوراهی‌ها همیشه تنها به چپ و راست نمی‌روند، به بالا و پایین هم ختم نمی‌شوند. دوراهی‌ها در اصل تنها دو راه ندارند؛ هر مسیر از این دوراهی‌ها می‌تواند ما را به سرزمین عجایب انتخاب‌ها ببرد. انتخاب، آن لحظه‌ی جادوییِ سرنوشت‌سازی است که اثرش مثل ویروس همه‌گیر می‌شود و زندگی‌مان را در خود می‌بلعد. شماره‌ی ۱۱۷ وقایع اتفاقیه درباره‌ی گزینش‌هاست؛ درباره‌ی شعاع دایره‌ی انتخاب‌های‌مان،‌ترس ار تاثیر انتخاب‌ها و درباره‌ی زندگی‌کردن با دوراهی‌های از پیش تعیین‌شده. اگر آزادانه مجال انتخابم بود، با رغبت جایی بر می‌گزیدم، در میانه‌ی بهشت؛ و ترجیحاً جلوی درگاه آن! - فردریش نیچه

telegram logoinstagram logoemail logo
image خیال

خیال

Imagination

جایی برای غیرواقعی‌زیستن

A Space for Living Beyond Reality

شمارۀ 116

دی ۱۴۰۲

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | مهتاب موسوی، امیرحسین حسن‌پور، متین خامسی تهرانی، الناز عباسیان، امین خسروشاهی، مرضیه حقی، شاهد بنی‌اسدی، یلدا غیور، نگار آخوندزاده، هنگامه الهی‌فرد، مهدی عارفیان.

همه‌ی ما، بارها و بارها در سرزمین بی‌مرز خیال قدم زده‌ایم و شاید روزهای بسیاری اتمسفر جهان خیالی، به ما اجازه‌ی تنفس در تنگنای جهان واقعیت را داده است. خیال، شکستنِ جداره‌های قطور واقعیت است در ذهن. مانند پَرزدن موجودات اساطیری، قدرت هنرمندانه‌ی تصور را به رخ می‌کشند تا اثبات کند انسان، چیزی بیش از حواس پنج‌گانه است. شماره‌ی ۱۱۶ وقایع اتفاقیه کنکاشی‌ست در محدوده‌ی بی‌نهایت خیال. ما با خیال زنده‌ایم. واقعیت همان خط صاف تکراری همیشگی است که فقط راه برگشت ندارد اما خیال، پرواز است. ما با خیال جهان را قابل تحمل می‌کنیم (پیمان هوشمندزاده).

telegram logoinstagram logoemail logo
image خرده‌رنج‌های هویت‌بخش

خرده‌رنج‌های هویت‌بخش

Identity Shaping Fragments of Pain

درباره‌ی کار

On Occupations

شمارۀ 115

آبان ۱۴۰۲

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | هنگامه الهی‌فرد، سعیده ملک‌زاده، عارف قندی‌پور، ساجده ملک‌زاده، الناز عباسیان، مهدی عارفیان، حانیه عامل، یلدا غیور، مژده مقیسه، علی اسدیان، علی رحیمی‌زاده، محمدرضا امانی، حانیه عباسی، امیرحسین حسن‌پور.

روزهایــی کــه نمی‌دانیــم چگونــه بــه شــب می‌رسانیم‌شــان، اغلــب بــا سرمشــغولی‌های کاری و بیــکاری پــر شــده‌اند؛ بــا شــلوغی‌هایی کــه مثــل کلافــی ســردرگم، قــلاب مــا را از صبــح بــه شــب می‌کشـاند. مـا بـا کارکـردن، زندگی‌مـان را از روزی بـه روز دیگـر حوالـه می‌دهیـم و در بیـن روزها، با رنـج و شـادیِ انتخـاب سرشـلوغی‌مان زندگـی می‌کنیـم. کارکـردن برای مـا مثل سـفر دزدان دریایی بـرای کشـف گنـج اسـت؛ مـا خودمـان را در رنـج سـفر در اقیانوس‌هـا شـریک می‌کنیـم و امیـدوار می‌نشـینیم تـا جایـی در یکـی از همیـن جزیره‌هـا، گنـج پنهـان تلاش‌های‌مـان بـر مـا بدرخشـد. صدوپانزدهمین شـماره‌ی وقایع اتفاقیه از «خرده‌رنج‌های هویت‌بخش» می‌گوید؛ مجموعه جسـتارهایی که سرکی می‌کشد در تجربیات زیسته‌ی ما در مواجهه با عناصر جدایی‌ناپذیرِ کار و گنج پنهان تقال برای بقا.

telegram logoinstagram logoemail logo
image ابدیتی مثل انتظار

ابدیتی مثل انتظار

An Eternity of Waiting

درباره‌ی انتظار

On Waiting

شمارۀ 114

مهر ۱۴۰۲

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | شادی اسعدی، نگار آخوندزاده، شکیبا صاحب، امیرحسین حسن‌پور، سعیده ملک‌زاده، مهدی عارفیان، حانیه عامل، مرضیه حقی، بردیا محبی صمیمی، نیما سلطانیان، فاطمه عطری، فربد مهاجر، بهاره باس‌خواه، نیلوفر عیدی، مهدی نعیمیان راد.

«انتظــار» زمــان را منجمــد می‌کنــد. از زمــان یــک وزن ســنگینی می‌ســازد و پرتــش می‌کنــد روی دوش‌مــان تــا مثلا زنده‌بــودن را به‌یادمــانِ بیــاورد. انتخــابِ دیگــری هــم پیــش‌پای‌مــان نمی‌گــذارد. ابدیــت را در زمانــی کوتــاه جــا می‌کنــد و می‌گویــد: زندگــی همیــن اســت. تحمــل کــن. شــماره ۱۱۴ وقایع اتفاقیــه «انتظــار» را در عینی‌تریــن و عریان‌تریــن حالــتِ آن به‌نمایــش گذاشــته اســت. ایــن شــماره، خاطره‌هایــی از آدم‌هایی‌ســت کــه می‌داننــد انتظــار چگونــه رنجی‌ســت و فرامــوش نکرده‌انــد کــه روزی حجمِ ثقیــلِ انتظــار، چطــور بی‌تــاب، یــخزده و محبوس‌شان کــرده بــود. هنـگام انتظـار، لـولای در؛ زمان نمی چرخد و انتهای راهرو پیــدا نیســت. یــک ســاعت، یــک عمــر بــه درازا می‌کشــد و صــف بــه جلــو حرکــت نمی‌کنــد. بایــد زمــان را به‌جــای پیمــودن، تــاب آورد. - هارولد شوایتزر

telegram logoinstagram logoemail logo
image داستان یک شجاعت

داستان یک شجاعت

A Tale of Courage

درباره‌ی نفرت

On Hatred

شمارۀ 113

شهریور ۱۴۰۲

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | شادی اسعدی، نیلوفر قاآنی، سعیده ملک‌زاده، الهام یوسفی، نگار موقرمقدم، الناز عباسیان، مهدی عارفیان، بردیا محبی صمیمی، قاسم فتحی، فرزانه آگاه، مهدی نعیمیان راد، متین کیانپور، حانیه عامل.

نفرت، روایتگر زندگی هرروزه‌ی ماست؛ قصه‌ی خشم‌های فروخورده، کلمه‌های تلنبارشده، واقعیت‌های پنهان‌شده و ظرف‌های لبریز‌شده. آدم‌ها داستانِ نفرت‌های‌شان را هرجایی نمی‌گویند، از بیانش وحشت دارند و می‌گذارندش گوشه‌ای تا روزی آن‌قدر شجاعت پیدا کنند که بخواهند آن را از قلمروی ممنوعه‌ها دربیاورند و به بقیه نشانش دهند. شماره‌ی ۱۱۳ وقایع اتفاقیه، :داستانِ یک شجاعت» است: ما نوشتیم و خواستیم که صدای نفرت‌های‌مان شنیده شود. خنده‌دار نیست؟ من از نفرت بیش از عشق لذت می‌برم. عشق بگیرنگیر دارد. کسل‌کننده است. توقع می‌آورد. عشق از تو استفاده می‌کند و بعد نظرش را تغییر می‌دهد. اما نفرت را تو استفاده می‌کنی. عشق تحقیرت می‌کند و نفرت در آغوشت می‌گیرد. - جانت فیچ

telegram logoinstagram logoemail logo
image وصف راز

وصف راز

The Tale of A Secret

درباره‌ی ناگفته‌ها

On The Untold

شمارۀ 112

مرداد ۱۴۰۲

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | شادی اسعدی، سعیده ملک‌زاده، شکیبا صاحب، متین کیانپور، مهدی نعیمیان راد، شاهد بنی‌اسدی، مهدی عارفیان، هنگامه الهی‌فرد، ایلیا غلامی صومعه‌بزرگ، بردیا محبی صمیمی، شایان ریحانی، سلمان نظافت یزدی، حانیه عباسی، یگانه رضوی، مهشید علیزاده، مهرآذین مدرس، فاطمه شهدادی.

شماره‌ی ۱۱۲ وقایع اتفاقیه درنگی‌ست بر مفهوم اسرارآمیز راز؛ مفهومی که وجه اشتراکش در ذهنیت‌های مختلف، پنهان‌بودگی‌اش است و جوری گره خورده به احوال بیرونی و درونی آدم‌ها که گاهی از نظر غایب می‌شود. در این شماره خودمان را به دست ماجراجویی با رازهای نامعلوم سپردیم و گفتیم: چه می‌شود وقتی روی پنهان‌مان را به هم نشان می‌دهیم؟ برملاشدن راز گونه‌ای تسلیم است: رهاکردنِ خود در دستانِ دیگری. - عماد مرتضوی

telegram logoinstagram logoemail logo
image به‌احترام انسانِ میانه

به‌احترام انسانِ میانه

In Honor of The Ordinary Man

درباره‌ی معمولی‌بودن

On Being Ordinary

شمارۀ 111

تیر ۱۴۰۲

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | شادی اسعدی، فربد مهاجر، فاطمه شهدادی، فرزانه آگاه، الهام یوسفی، سعیده ملک‌زاده، متین کیانپور، شکیبا صاحب، یگانه رضوی، مهدی عارفیان، الناز عباسیان، حانیه عامل، سپیده احمدزاده، رویا یداللهی.

معمولی‌بودن، ریشه‌ی واقع‌گرایانه‌ی جهانِ آدم‌ّاست. آدم‌ها جان می‌کنند از مرزهای در دسترس پا فراتر بگذارند، از دیگرانِ اطراف‌شان فاصله بگیرند، امور را جور دیگری ببینند و در زندگی‌شان جذابیتی شخصی ایجاد کنند تا نامعمولی و متفاوت جلوه کنند. اما ماجرا این است که مهم نیست این تلاش تا بی‌نهایت ادامه دارد یا نه؛ آدم‌ها همیشه به ریشه‌ها برمی‌گردند. شماره‌ی ۱۱۱ وقایع اتفاقیه داستانِ نسخه‌ی بدونِ روتوش آدم‌هایی‌ست که می‌خواستند معمولی نباشند. همه‌ي ما معمولی هستیم. خسته‌ایم، شگفت‌انگیزیم، شجاعیم، قهرمانیم، بی‌پناهیم، فقط به روزش بستگی دارد. - برد ملترز

telegram logoinstagram logoemail logo
image دیدار، جایی در موسیقی

دیدار، جایی در موسیقی

A Rendezvous, Somewhere In Music

درباره‌ی موسیقی

On Music

شمارۀ 110

خرداد ۱۴۰۲

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | شادی اسعدی، سلمان نظافت یزدی، فرزانه آگاه، مهدی نعیمیان راد، سعیده ملک‌زاده، قاسم فتحی، الناز عباسیان، شکیبا صاحب، مهدی عارفیان، حانیه عامل، نیلوفر قاآنی، بردیا محبی صمیمی، ارشیا سلطانی، پریسا پورمهدی، کاظم کلانتری، ترانه میرشاهی.

ساده است موسیقی را تنها زنجیره‌ای متوالی از آواهایی بی‌معنا بدانیم که هم‌دگیر را کامل می‌کنند؛ اما واقعیتِ مفاهیم همیشه پیچیده‌تر از این پنداشت‌های ساده‌انگارانه است. موسیقی، تجربه‌های بی‌انتهای انسانی را با خود حمل می‌کند؛ این‌که چه می‌بینیم و می‌شنویم و درک می‌کنیم. قدرتش در پیوند نیروی شنوایی و همه‌ی دیگر ادراکات و نادراکاتِ ما از جهانِ بیرونی‌ست انگار. موسیقی، عمیق‌ترین احساسات‌مان را برمی‌انگیزد. ما را با جهانِ درونی‌مان مواجه می‌کند و این تازه آغازِ ماجراست. شماره‌ی ۱۱۰ را دقیقا از این نقطه شروع کردیم: ما کجا ایستادیم وقتی موسیقی ما را با عمق‌ها رودررو می‌کند؟ کدام‌شان اول اتفاق افتاد؟ موسیقی یا بدبختی؟ آیا به موسیقی گوش دادم چون بدبخت بودم؟ یا بدبخت شدم چون به موسیقی گوش دادم؟ و آیا همه‌ی این سوابق من را به یک آدم مالیخولیایی تبدیل می‌کند؟ - نیک هورنبی

telegram logoinstagram logoemail logo
image چه شد که نامه نوشتیم؟

چه شد که نامه نوشتیم؟

How We Came To Write Letters

درباره‌ی گذشته و حال و آینده‌ی پاکتِ کلمات

On The Past, Present, And Future of The Envelope of Words

شمارۀ 109

اردیبهشت ۱۴۰۲

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | شادی اسعدی، مرضیه حقی، مهدی نعیمیان راد، ایلیا غلامی صومعه‌بزرگ، فرزانه آگاه، متین کیانپور، هنگامه الهی‌فرد، امیرحسین ظهوریان وطن، الناز عباسیان، حانیه عامل، شکیبا صاحب، بردیا محبی صمیمی، علی جلیلیان.

نامه‌نگاری، هم‌رازی در یک ارتباط دونفره‌ست. درمیان‌گذاشتنِ افکار گاهی پیچیده و گاهی ساده‌لوحانه باا آشنایی که می‌داند نوشتن برای دیگری، آدم‌ها را نجات می‌دهد. نامه‌ها جهانِ خلوتی می‌شود که ساکنانِ اندکش در سایه‌ی شورانگیز و شوق‌آور بده‌وبستانِ کلمه‌ها زندگی می‌کنند؛ جهانی که ممکن است هردم متلاشی شود، اما تجربه‌ی ماندگار زیستن در آن تا همیشه تو را در آغوش خود نگه می‌دارد. نامه‌نگاری، همان جهانی‌ست که ما در شماره‌ی ۱۰۹ وقایع اتفاقیه در آن پا گذاشتیم.

telegram logoinstagram logoemail logo
image جایی که تاریکی می‌تابد

جایی که تاریکی می‌تابد

Where Darkness Shines

درباره‌ی زیستِ شبانه

On Nocturnal Life

شمارۀ 107 و 108

اسفند ۱۴۰۱

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | شادی اسعدی، قاسم فتحی، متین کیانپور، شکیبا صاحب، بردیا محبی صمیمی، شاهد بنی‌اسدی، نیلوفر قاآنی، علی جلیلیان، مهدی عارفیان، الناز عباسیان، حانیه عامل، سعیده ملک‌زاده، فرزانه آگاه، پریسا پورمهدی، محمدسجاد کاشانی، ترانه میرشاهی، مرتضی عنابستانی، محبوبه عظیم‌نژاد.

شب زندگی خالص‌تر است؛ جایی که از فرم‌ها خارج می‌شویم و وارد بُعد بعدی زندگی می‌شویم. جایی که نور محدود است و ما آن را فقط به سمت چیزهایی که واقعا می‌خواهیم، می‌تابانیم. زیست‌شبانه؛ تجربه‌ی حرکت بدون شتاب، راه‌های کوتاه، فکرهای طولانی و پرواز به سمت ناپیدایی‌ها و پاروزدن به جانب نادیده‌هاست. تجربه‌ای که در این شماره از آن نوشتیم.

telegram logoinstagram logoemail logo
image حکایت کاغذها و قلم‌ها

حکایت کاغذها و قلم‌ها

The Tale of Papers and Pens

درباره‌ی نوشتن

On Writing

شمارۀ 106

بهمن ۱۴۰۱

صاحب امتیاز | سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی

با آثاری از | شادی اسعدی، مرتضی عنابستانی، مهدی نعیمیان راد، الناز عباسیان، الهام یوسفی، پریسا پورمهدی، فرزانه آگاه، سعیده ملک‌زاده، شکیبا صاحب، بردیا محبی صمیمی، هنگامه الهی‌فرد، امیرحسین ظهوریان وطن، حانیه عامل، محمدسجاد کاشانی، مه‌لقا رحیم‌پور، دکتر احمد آفتابی ثانی، زینب قدسی‌فر.

نوشتن، تلاشی‌ست برای توصیف آن‌چه وقتی دست‌مان را در تاریکی فرو برده‌ایم؛ لمس می‌کنیم و برای معنابخشی به تمام ادراکات منحصربه‌فردی که در مسیرهای زندگی تجربه کرده‌ایم و نوشتن از «نوشتن» در این نوبت «وقایع اتفاقیه» حرکتی‌ست برای به‌اشتراک‌گذاری آن‌چه در دنیای پشت میز تحریر برای نویسنده‌ای که می‌خواهد درهای نامرئی زندگی‌اش را به روی خواننده باز کند؛ می‌گذرد.

راه‌نگاری
راه‌نگاری symbolic icon

داستان مسیر است! جستاری برآمده از تجربۀ زیسته یک ماهۀ سردبیر در قبال سوژۀ محوری و آنچه در هر شماره به وقوع پیوسته یا به هر دلیلی به سرانجام نرسیده است.

swipe_right icon

نگاهی به چهره‌های نگران و خاکستری اهالی خانه می‌اندازم و در را می‌بندم. در بعدی را که باز می‌کنم، دوباره همان نگرانی و صورت‌های خاکستری را می‌بینم. انگارنه‌انگار بیست‌وچند دقیقه‌ای در راه بودم تا به دانشگاه برسم. می‌ترسم شخصیتی باشم محدود شده به زیرزمینی بی‌روح. دنیای بیرون وجود دارد و آدم‌ها آنجا می‌گویند و می‌خندند؛ در چشم‌هایشان چیزی جز آتش برای دیدن هست. اما من...

swipe_left icon

در میان کوه‌هایی سخت و خاموش، زیر آسمانی پوشیده از ابر، آدمکی چوبی ایستاده است؛ تنها و مصمم. پاهایش در صخره‌های تیز فرو رفته و دستانش سنگی عظیم را به‌سوی قله می‌رانند. هر بار که سنگ می‌لغزد، نفسش را در سینه حبس می‌کند، اما هرگز از حرکت بازنمی‌ماند. جهانِ سرد در سکوت نظاره‌گر تقلای او است و آدمک در میان این سنگلاخ، معنای ایستادگی را زندگی می‌کند. ایده‌ی این تصویر...

Snowflake

زیست‌نگاری
زیست‌نگاری symbolic icon

مفاهیم یا آن‌چنان‌اند که هستند یا آن‌چنان‌اند که ما می‌فهمیم و معنای‌شان می‌کنیم. زیست‌نگاری روایت تجربۀ زیستۀ هر نویسنده است در پیوستگی با مفاهیم محوری هر شماره و چرخیدن در ابعاد مختلف آن مفهوم و توصیف به‌هم‌پیوسته و هدفمندکرده‌ها، دیده‌ها، شنیده‌ها و چشیده‌هایش.

swipe_right icon

مرگ والدین، داغ فرزند، فقر شدید، معلولیت، جنگ‌زدگی، گلوله‌خوردن، قطع عضو، ربوده‌شدن، تجاوز و ... . نمی‌دانم آیا من یا هر نویسنده‌ی دیگری شایسته‌ی نوشتن در باب مصائب زندگی هستیم؟ چرا که آن‌کس که سختی‌های طاقت‌فرسا بر آن نازل شده‌اند فرصت یا ذوق نوشتن نخواهد داشت و آن‌کس که ذوق نوشتن دارد شاید هیچ‌کدام از آنچه که سخت‌ترینِ سختی‌هاست را تجربه نکرده. اولین سیلی زندگی بر...

swipe_left iconswipe_right icon

گفت دیشب تصادف شدیدی داشتند، فاطمه در جا فوت کرده؛ واکنش من؟ شروع کردم به خندیدن. کمتر از یک ماه بعدش عروسی فاطمه بود و من نه‌تنها هیچ خصومت شخصی با او نداشتم بلکه عزیزترین دخترعموی من بود. در بهت فرورفته بودم و تاکید می‌کردم که شوخی نکن چون با اینکه می‌خندم اما اصلا به نظرم موضوع خنده‌داری نیست! او شوخی نداشت ولی من همچنان می‌خندیدم. به زن عمو فکر می‌کردم که با چه...

swipe_left iconswipe_right icon

نوزده عدد عجیبی است. وقتی نمره‌ی نوزده می‌گیری، نمره‌ی خوبی گرفته‌ای اما عالی و کامل نه. نوزده سالگی برای من یک حفره بود. حفره‌ای که تا انتهایش رفتم و حتی در انتهای آن تاریکی هم نور روشنی نبود. نور نسبتاً خوبی بود اما عالی و کامل نه. در نوزده‌ سالگی‌ام هیچ نمره‌ی بیستی از زندگی نگرفتم. تمام آن سال را دوییدم و به هیچ خط پایانی نرسیدم. ماجرا از روز اول دانشگاه شروع...

swipe_left iconswipe_right icon

به خاطر دارم که در کتاب درسی کلاس ششم، داستانی بود از شخصی به نام ممنون. جوانی عاشق علم و دانش، بسیار دانا، با پیراهنی کهنه و البته محجوب. ممنون همیشه کتاب‌هایی زیر بغل داشت و از این مکتب به آن مکتب یا از این جمع به آن جمع می‌رفت و تقاضا می‌کرد به او چیزی بیاموزند. نام اصلی‌اش مجنون بود ولی چون در قبال هرچیزی تشکر می‌کرد، به او می‌گفتند ممنون. ممنون یک روز به یکی از...

swipe_left iconswipe_right icon

درختی را دیدم که در طوفان زمستان خم شده، اما نشکسته بود و حتی با این وجود شاخه‌هایش بازهم پذیرای باد و باران بهاری بودند. ایستاده بود، آرام و مقاوم، انگار رازی از زمستان در دلش داشت که نمی‌خواست فاش شود؛ راز ریشه‌ها. همان‌جا بود که فهمیدم شاید رازِ تاب‌آوری در همین انعطاف باشد؛ در توانِ خم‌شدن، بی‌آن‌که شکستنی در کار باشد. که پس از زمستان، در بهار هنوز هم سرپا...

swipe_left iconswipe_right icon

در یکی از نیمه‌شب‌هایی که می‌خواستم از صبحش دنیا را تغییر بدهم، فهمیدم این‌بار واقعا باید چیزی را تغییر بدهم. تغییری که از دگرگونی‌های بعدی جلوگیری کند و دایره‌ی امن زندگی‌ام را مختل نکند. هیجانات و انرژی متحول‌کردن دنیا را هر صبح با صدای آلارم گوشی خفه می‌کردم اما آن صبح به‌خصوص با همیشه فرق داشت. با انرژی مضاعفی میان دیوارهای شیشه‌ای، در مقابل چشم‌هایی که نمی‌دیدند...

swipe_left iconswipe_right icon

«شامپانزه‌ها موجوداتی احساساتی و اجتماعی‌اند. در لحظه مرگ یکی از اعضای گروه، نزدیک‌ترین افراد به او در کنارش می‌مانند و سکوت می‌کنند. این موضوع نشان دهنده نوعی همدلی غریزی در میانِ...» تلویزیون را خاموش کردم. مستند حیات‌وحش تنها بهانه‌ای بود برای فراموش‌کردن یک روز سخت؛ اما انگار تک‌تک لحظات و دقایق امروز بوی ناامیدی می‌داد. انگار همه‌چیز سر ناسازگاری داشت. حتی صدای...

swipe_left iconswipe_right icon

برای فروکش‌کردن بغضی که در آستانه‌ی ترکیدن است، هرکسی کاری می‌کند، یکی به نماز می‌ایستد، یکی به کام‌جویی از معشوق برمی‌خیزد، دیگری کمی شراب را به جام دعوت می‌کند و آن یکی بر انتهای آرزوهایش، عمیق بوسه می‌زند و زمانی که دود شده را، با بازدمی سرد و بی‌روح، آزاد می‌کند؛ من اما می‌نویسم! لکن این‌بار، چنان مشوشم که حتی بغضی دم دست نیست تا آن را تحریر کنم، فقط می‌دانم که...

swipe_left iconswipe_right icon

نمی‌دانم یک‌جور سپر دفاعی است، خصیصه‌ای ذاتی، یا سرّی دیگر؛ اما من خیلی خوب از یاد می‌برم! از یاد می‌برم که نیم‌ساعت دیگر زیر غذا را خاموش کنم، از خانه که می‌روم آن‌چیزهایی را که مامان در اس‌ام‌اس گفته بود با خودم بردارم، درسم را به‌موقع بخوانم، فلان‌کار را بکنم یا بهمان کار را به کسی یادآوری کنم. این در اغلب موارد بد است؛ اما یک حسن دارد و آن امید است! همین‌که...

swipe_left iconswipe_right icon

علاقه‌ی من به فیلم و سریال از زمانی شروع شد که در خانه‌ی قدیمی حیاط‌دارمان در نی‌ریز زندگی می‌کردیم. تلوزیون مکعبی کوچک‌مان بین دو پذیراییِ خصوصی و مهمان بود و پشتش دو پنجره‌ی بزرگ قدی. کمتر از ده‌ساله بودم که با بابا جلوی همان تلویزیون و رو به پنجره‌های حیاطی که پشتش زمینِ خالیِ بزرگی بود دراز می‌کشیدیم و فیلم ترسناک می‌دیدیم؛ پارانورمال اکتیویتی و Insidious و سری...

swipe_left icon

پرسید: «چسب پهن دارید؟» با هیجان گفتم: «بله، داریم. بیارم؟» و در جواب شنیدم: «آره، بیار، می‌خوام جلوی دهنت رو بچسبونم که حداقل چند دقیقه‌ای ساکت باشی.» در حالی که زیر ستون‌های مارپیچ طلایی و سفید و دقیقاً روی مرز اتصال دو خط L شکل خانه نشسته بودیم و من احتمالا از رفتن مادرم به آرایشگاه خانم آذری، همسایه دیواربه‌دیوارمان، حرف می‌زدم و درباره جزئیات پرزرق‌وبرق سفره...

SnowflakeSnowflake

نورنگاری
نورنگاری symbolic icon

تاریکی فقدان نور است!. نور معنا می‌دهد به اشکال بی‌منظور و بی‌معنی گم‌شده در ازدحام‌ها تصاویر و اشکال پیرامونی ما. نورنگاری، روایتی‌ست از تاباندن نور و منظور به قاب‌هایی برگزیده از سوژه هر شماره و گزارشی مبتنی‌بر تصویر از تجربه یا فقدانی مرتبط با موضوع محوری.

هفده ساعت راه را آمده‌ام این‌طرف کشور و نشسته‌ام پشت یک میز چوبی پر از خط‌وخش، که هر خطش مال یک سال متفاوت و یک دانشجوی متفاوت است! کسی توی اتاق نیست. امشب را تنها می‌خوابم. در اتاق را قفل کرده‌ام. سبد فلاسک و لیوان‌ها را می‌کشم جلو و برای خودم یک فنجان چایی می‌ریزم. بیخ گوشم شجریان، «یاد ایام» را می‌خواند. یاد خانه می‌افتم. یاد حرف‌های یک دوست درباره خانه می‌افتم....

SnowflakeSnowflakeSnowflake

روزنگاری
روزنگاری symbolic icon

گشتن در بین روزآمدهای مربوط و نامربوط به محور موضوعی‌ست؛ برگزیدن نکته‌ای دارای محل تأمل و تشریح تأثیرات آن بر مسیر زندگی و جهان‌بینی ما. روزنگاری، حیات خلوت موضوعاتی‌ست که نه می‌توان نادیده گرفت؛ نه در قالب موضوع اصلی می‌گنجد.

swipe_right icon

هیچ‌چیز به اندازه یک مشق نانوشته، روزگار یک دانش‌آموز دبستانی را تیره و تار نمی‌کند. برای اثبات این حرفم ارجاعتان می‌دهم به مستند 37 ساله عباس کیارستمی. مستندی به نام مشق شب. هدف فیلم مستند مشقِ شب به گفته خود کیارستمی در قدم اول، درک عذابی است که تقریبا هر شب هم دانش‌آموزان و هم والدینشان تجربه می‌کنند و در قدم دوم، نمایش کوتاهی‌های نظام آموزشی در تعلیم‌وتربیت...

swipe_left iconswipe_right icon

«خوشه‌های خشم» جان اشتاین‌بک، حماسه‌ای است تراژیک از کوچ اجباری، از جان‌کندن برای نان و از گسستِ آن پیوندِ ژرفی که انسان را به خاک زادگاهش می‌پیوندد. این اثر، فراتر از روایت سفرِ یک خانواده، به صدایی بدل می‌شود برای تمام آنانی که صدایشان در هیاهوی تاریخ گم شده است. اشتاین‌بک، که خود در حوالی کمپ‌های کارگری کالیفرنیا بالیده بود، در این رمان پلی می‌زند میان جهان خاموشِ...

swipe_left iconswipe_right icon

در روزگارانی که نشانه‌های دشواری در هر گوشه از زندگی پدیدار می‌شود، پرسش از چگونگی زیستن، نه یک دغدغه‌ی فلسفی انتزاعی، بلکه ضرورتی درونی است. انسان در برابر بحران‌های بیرونی، اغلب به جست‌وجوی پناهی در درون خویش برمی‌خیزد؛ اما این بازگشت درونی، گاه به‌جای آرامش، او را به ورطه‌ای از تردید و خودآزاری می‌کشاند. فئودور داستایفسکی در یادداشت‌های زیرزمینی چهره‌ای از این...

swipe_left icon

وعظ اخلاق آسان است، بنیان نهادنش دشوار. - آرتور شوپنهاور گوری: «ما قراره چی بخوریم؟» پیرمرد: «معلومه؛ پسمونده‌های طبقه بالاتر.» سپس یک حرکت حماسه‌وار بزرگ‌نماییِ دالی به سمت دریچه‌ی گورمانند روی سقف، این سکانس معرکه را می‌سازد تا نمایانگر شکاف طبقاتی بسیار باشد و آن را منوط کند به اخلاقی که در گروی بقاست. آیا خرده نانی برای آن‌ها باقی خواهند گذاشت؟ اگرنه...

SnowflakeSnowflakeSnowflakeSnowflake